بارانباران، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره
بهرادبهراد، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

باران معنابخش زندگي من

باران و بهراد معنابخش زندگی من

دلتنگی

عزیز دلم خوشگل من   دلم برات یه ذره شده حالا که ازت دورم تازه میفهمم که چقدر عاشقتم باران من زود میام پیشت برات یه عالمه عروسک میخرم عزیییییییییییییزم قربون اون حرف زدنت برم که پشت تلفن باهام  حرف میزنی مامان معصی میگه بعضی موقع ها بغض میکنی میگی من افسانه رو میخوام الهی.... فکر نکنیا بی عاطفه هستم تورو تنها گذاشتم مجبور بودم بیام تهران.... زود زود میام پیشت .....   دوست دارم (الان پیش شهلا جون هستم همش داره قربون صدقه ت میره ) ...
5 شهريور 1391

تولد 2سالگی باران

    عزیز دلم تولدت نزدیکه میخوام یه تولد زنبوری برات بگیرم   این هم کارت تولدته که درستش کردم خیلی کار دارم ولی عشق تو به من انرژی میده دوست دااااااااااااااارم   ایندفعه میخوام قشنگتر از سال گذشته برگزار کنم چون تجربه م بیشتر شده و تو هم که به من کمک میکنی واسه خودت خانمی شدی   همش میگی مامانی برام تولد زنبوری بگیر الهی قربونت بزم من تمام تلاشمو میکنم ...
30 خرداد 1391

مچ گیری باران در حال خرابکاری

از باران خبری نبود همه جا سکوت فرا گرفته بود تعجب کردم تو دلم گفتم حتما داره یه خرابکاری میکنه که صداش در نمیاد پس سریع رفتم دنبالش و دیدم واکس کفش و خالی کرده و همه رو زده به دست و صورتش و سو ئیچ ماشینمو انداخته توش تا منو دید خودشو به مظلومیت زد بارااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان.....                       ...
18 آذر 1390