ساعت 17:55 88/9/21
سلام خشگل من
قربونت برم عزيزك من! ديشب تا حالا مامان نتونسته خوب بخوابه ؟! وجود تو اميد زندگي كردن به من ميده عزيز دلم كي ميشه تو به دنيا بيايي مامان تورو بغل كنه اصلا باورم نميشه كه ميخواهي يه روزي منو مامان صدا كني! قول ميدم بهترين مامان دنيا برات باشم به شرطي كه تو هم پاكترين بچه دنيا باشي من حاضرم جونمو برات فدا كنم حاضرم بالاترين دردها و زجرهارو براي تو تحمل كنم خواهش ميكنم قدر مامانو بدون! خيلي دارم درد را تحمل ميكنم براي بودن تو...
همش دارم از درد برات مينويسم چون الان فقط درده كه تو وجودمه هنوز هم تو شكل نگرفتي كه وجودشو حس كنم الان فقط قلب و مغز تو شكل گرفته...
عزيزم دوست ندارم روزي با خوندن اين خاطرات دلت بگيره وگرنه خيلي حرفها...
آخه تو فقط بايد شاد باشي وبخندي...
دوست دارم...ماچ ماچ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی